شرکت آب نیروی ایران بعنوان
متولی اصلی سعی نموده مشکلات را ناچیز برشمرده و شرایط را عادی نشان دهد
بطوری که ادعای بهتر شدن آب کارون بعد از بهرهبرداری از سد را نیز دارد و
در جوابیه اخیر به تابناک ادله ای نه چندان علمی نیز ارائه نموده است. از
طرف دیگر سازمانهای بازرسی، محیط زیست و جهاد کشاورزی مسئله را بسیار حاد
نشان داده و امر به تعطیلی فعالیت های سد و تخلیه فوری مخزن مینمایند.
مسلم است که هر دو طرف برای خود دلایلی ظاهراً کارشناسی ذکر میکنند و سعی
در اقناع جامعه و طرف مقابل دارند. در این میان شاید بهترین راه، ارائه
وضعیت از نگاهی علمی باشد تا از طریق آن بتوان بدور از تعصبات خاص، واقعیات
مسئله را استخراج و در معرض قضاوت جامعه و خصوصاً کارشناسان ذیربط و
مسئولین کشور قرار داد تا تصمیمگیری در مورد این سرمایه عظیم ملی بدرستی
صورت گیرد.
ناگفته نماند بعضی اظهارنظرها در این خصوص نیز با پیش زمینه
مخالفت با اصل سد سازی در کشور صورت میگیرد و مسئله آنها ارتباطی با مشکل
خاص سد گتوند ندارد. بحث در این مورد و درستی و نادرستی آن خود نیازمند
بحثی جداگانه دارد که از اهداف این یادداشت خارج است.
قبل از هرچیز باید
تاکید گردد که این نوشتار بر آن نیست، که نتیجهگیری کلی استخراج نموده و
در مورد ادامه کار یا تعطیلی سد قضاوت نماید. قضاوت کلی زمانی میسر خواهد
بود که در مورد همه نکات اصلی مرتبط با پدیده شناخت دقیق تری بدست آید که
به نظر اینجانب هنوز بدست نیامده است.
قبل از ورود به بحث شوری آب باید
توجه داشت که این سد با توجه به مخزن 5 میلیارد متر مکعبی خود توانسته است
اکثر وظایف مهم یک سد چند منظوره را بخوبی انجام دهد و تا کنون هیچ کس و یا
هیچ دستگاهی فواید ذخیره آب زمستانه و سیل گیری و تولید انرژی برق آبی این
سد را زیر سوال نبرده است و از نظر علمی نیز این فواید نباید نادیده گرفته
شوند.
نکته بعدی که لازم می دانم قبل از ورود به بحث شوری به آن بپردازم
مسئله انتخاب محور سد است که در جوابیه آب نیرو در مورد آن به عنوان تنها
گزینه ممکن از آن یاد شده و مطالعات قبل و بعد از انقلاب را در تایید آن
آورده اند. در این خصوص باید عرض شود که مطالعات مرحله شناخت که قبل از
انقلاب انجام شده معمولاً بصورت بسیار کلی است و بر مبنای آن نمی توان امر
به اجرای پروژه ای را داد. ضمن آنکه در مرحله شناخت گزینه سد جریانی نیز
مطرح بوده است. به هر صورت از نظر قانونی و علمی نتایج مرحله شناخت نافی
مسئولیت آخرین مشاورینی (چه داخلی و چه بین المللی) که مطالعات مرحله یک و
دو را انجام داده اند نیست. به طور کلی با توجه به موقعیت توده نمکی معروف
به عنبر به نظر میرسد جابجایی محور سد به 10 کیلومتر بالادست (که تنها حجم
مخزن آن را مقداری کاهش می داد) مشکل را می توانست مرتفع نماید.
امّا
در مورد شوری مخزن همان طور که در جوابیۀ شرکت آب نیرو نیز آمده در زمان
ساخت سد مسئله توده نمکی در نزدیکی روستای عنبر از توابع لالی و اثرات آن
بر کیفیت آب مخزن جلب توجه نموده است. این مسئله اگر در مراحل مطالعات
بدرستی تشخیص داده شده بود میتوانست محور سد را جابجا نماید. امّا مطرح
شدن آن در زمان ساخت کار را سخت نمود و لذا مجری سد سعی داشته که با
تمهیداتی مخزن را از اثرات آن برحذر دارد. اکنون میتوان اذعان داشت که این
تمهیدات اثر مورد انتظار را در پی نداشته و سازند نمکی آب مخزن را تحت
تاثیر قرار داده است.
آمار و ارقام برداشت شده نشان میدهند که لایههای
آب شور به جهت سنگینی بیشتری که نسبت به آب شیرین دارند در لایههای
پائینی مخزن متجّمع شدهاند. در حقیقت شوری آب مخزن از لایه بالایی که دارای
EC (واحد هدایت الکتریکی برای سنجش شوری) در حدود 500 تا 1000میکروموس بر
سانتی متر (یا میکرو زیمنس بر سانتی متر که واحد اندازهگیری EC است) شروع
شده (باید متذکر شد که این عدد برای شوری عددی است بسیار پایین و برای همه
فعالیتهای مورد نیاز بسیار خوب قلمداد میشود) و در لایههای پائینی مخزن
به بیش از 150000 میکروموس (که عددی بسیار زیاد است و بیش از سه برابر شوری
متوسط آب خلیجفارس است) نیز میرسد. نمونهای از تغییرات عمقی شوری آب
مخزن در شکل زیر نشان داده شده است. (باید توجه داشت که در حال حاضر در
بیشتر روزهای سال روزانه مقداری از آب شور لایههای پائین مخزن به رودخانه
پائین دست تخلیه میشود)

شکل 1: تغییرات عمقی شوری در مخزن سد گتوندهمانگونه
که قابل ملاحظه است هم اکنون بیش از 40 متر از لایه های پایین مخزن را آب
با شوری بالا در بر گرفته است. در شکل 2 وزن نمک موجود در لایههای پایین
(با شوری بیش از 5000 میکروموس) در چهار سال گذشته نشان داده شده است. همان
گونه که ملاحظه میشود مقدار نمک موجود در آب مخزن از 3.2 میلیون تن در
اواخر سال 90 به 9.2 میلیون تن در اواخر سال 93 افزایش داشته است. البته
باید اذعان نمود که تغییرات مقدار شوری تجمع یافته در مخزن در سال های بین
91 تا 93 رشد زیادی نداشته است. حجم آبی که این مقدار نمک را در خود نگه
داشته حدود 200 میلیون مترمکعب می باشد.

شکل 2: وزن نمک موجود در آب مخزن(بر حسب تن) و تغییرات آن با زمان
نتیجهای
که این اطلاعات در اختیار قرار میدهد متاسفانه حکایت از آن دارد که تجمع
شوری در مخزن رو به افزایش است و تخلیه فعلی شوری که وضعیت شوری کارون را
در حالتی بحرانی نگه داشته برای ایجاد تعادل در شرایط مخزن کافی نیست. نکته
قابل ذکر دیگر، مسئله اختلاط لایه های آب در مخزن است که ممکن است کل آب
مخزن را تهدید نماید. همان طور که گفته شد لایه های بسیار شور آب معمولاً
در قسمت های زیری مخزن انباشته میشوند امّا این طور نیست که بصورت ایزوله
باقی بمانند بلکه بستگی به سطح تماس با آب شیرین و وضعیت تغییرات حرارتی
لایه های مخزن مقداری اختلاط بین لایه ها بوجود میآید. منظور این است که
آب کل مخزن ممکن است در خطر شور بالا رفتن EC قرار داشته باشد. شکل 3
تغییرات شوری لایه سطحی آب مخزن را در گذر زمان نشان می دهد.

شکل 3: شوری لایه سطحی آب مخزن و تغییرات آن با زمان
همان
طور که ملاحظه میشود EC لایه سطحی آب مخزن که در اواخر سال 90 حدود 600
میکروموس بوده با گذشت زمان بیشتر شده است و در خرداد امسال به 1020
میکروموس افزایش یافته است که می تواند بیانگر خطر اختلاط کل آب مخزن باشد و
اگر فکری برای تخلیه آب شور لایه های پایین نشود ممکن است این افزایش شوری
ادامه یابد.
به طور خلاصه نتیجه این بخش را میتوان در این جمله خلاصه
کرد که متاسفانه مشکل سازند نمکی در محدوده مخزن سد گتوند و شوری آب در
مخزن یک واقعیت است که نباید کتمان شود و باید به عنوان تهدیدی برای کل
مخزن و آب رودخانه کارون بحساب آید.
مسئله بعدی که باید مورد بحث قرار
گیرد این است که شورآبۀ تجمع یافته در مخزن چقدر پایین دست مخزن را تحت
تاثیر قرار داده است؟ در اصل میتوان گفت آب شور تجمع یافته در مخزن کاملاً
در ید اختیار مسئولین سد قرار دارد. مسئولین اگر از لایه های بالای مخزن
آب را به پایین دست رها کنند می توانند آبی با کیفیت حتی بهتر از قبل فراهم
نمایند امّا مشکل اینجاست که با این کار شوری تجمع یافته در مخزن بیشتر
خواهد شد و ممکن است ارتفاع آب شور به دریچه های تامین آب توربین ها برسد و
از کنترل خارج گردد و به تاسیسات سد نیز صدمه وارد نماید. و اگر از لایه
های پایین رها کنند سبب نابودی همه چیز خواهد شد و صدای همه در خواهد آمد.
بدین جهت به اصطلاح خودشان مخزن را مدیریت مینمایند یعنی آب لایه های بالا
و پایین را مخلوط مینمایند و شوری پایین دست را در حدی نگه میدارند که
خود وضع میکنند. یعنی به قول معروف در حدی نگه میدارند که نه سیخ بسوزد و
نه کباب. با این کار هم حجم آب شور تجمع یافته در مخزن را کنترل میکنند و
هم پایین دست را میتوانند قانع کنند که شوری خروجی از مخزن، نسبت به قبل
خیلی تفاوت ننموده است. در این بخش میخواهم این ادعا را که آب خروجی از
مخزن نسبت به قبل نیز بهتر شده است (ادعا شده در جوابیۀ آب نیرو) مورد نقد
قرار دهم.
در شکل زیر متوسط شوری آب عبوری از ایستگاه هیدرومتری گتوند که درست بعد از سد قرار گرفته در سال های مختلف نشان داده شده است.

شکل 4: EC جریان عبوری از ایستگاه هیدرومتری گتوند و تغییرات آن با زمان
همان
گونه که ملاحظه میشود متوسط EC کارون در این ایستگاه در 5 سال 80 تا 84
کمتر از 900 میکروموس بوده است. در 5 ساله 85 تا 89 (که سه سال خشک سالی
مفرط 87 تا 89 با EC نسبتاً بالا در آن قرار دارند) به 1097 میکروموس رسیده
است. همان طور که در نمودار فوق دیده میشود در سال های 1390 تا
کنون (خرداد 1394) EC عبوری از ایستگاه گتوند رو به افزایش گذاشته و از 1314
در سال 90 به 1541 در سال 1394 رسیده است. متوسط این چهار سال (دوران پس از
آبگیری) 1385 میکروموس است که نسبت به دوره های گذشته افزایش 400 واحدی را
نشان میدهد و اصلاً با 5 ساله قبل از آن قابل مقایسه نیست. لذا بدون تردید
اغلب این افزایش مربوط به شوری آب مخزن است و نمیتواند با خشک سالی مرتبط
گردد.
و امّا در این مدت شوری کارون در محل شهر اهواز چگونه بوده است؟
آمار مربوط به EC آب کارون در شهر اهواز نشان میدهد که متوسط سالیانه آن
در سال های 1386 الی 1390 بین 1800 تا 2000 میکروموس بوده است امّا در سال
1391 با جهش 500 واحدی (نسبت به سال 1390) به 2500 رسیده است و در سال های
بعد نیز افزایش 200 واحدی دیگری را تجربه نموده است. چون منابع شوری کارون
در مقطع اهواز شامل چهار منبع (شوری آب ورودی به مخزن گتوند از بالادست،
شوری مخزن گتوند، شوری رودخانه دز و شوری ناشی از پساب های بین گتوند و
اهواز) میشود بنابراین در مورد مقصر این افزایش ناگهانی شوری (500 تا 700
واحد) کارون اختلاف نظر وجود دارد و هر کس به مقتضای منافع خود تقصیر را به
گردن منابع دیگر میاندازد.
آمار و اطلاعات موجود حاکی از آن است که شوری
آب ورودی به مخزن سد گتوند از بالادست در ده سال گذشته تغییر محسوسی نداشته
و حدوداً 1000 واحد از شوری متعلق به این منبع است. حدود 250 تا 300 واحد
از تغییرات اخیر EC کارون در مقطع اهواز مستقیماً به شوری مخزن گتوند
مربوط است و حدود 40 واحد آن مربوط به افزایش شوری رودخانه دز و بقیه آن
(حدود200 واحد) مربوط به افزایش پساب های بین راه است (پساب های حد فاصل سد
گتوند و شهر اهواز در سال های قبل 1000 واحد EC را تغییر می دادند و اکنون
1200 واحد). بنابراین باید ضمن پذیرش سهم هر منبع شوری، اثر منفی سد گتوند
را به اندازه سهم خودش پذیرفت.
قطعاً افزایش شوری آب کارون سبب افت
محصولات کشاورزی است و نمیتواند سبب افزایش تولید گردد. و چون عوامل
مختلفی در تولید محصولات کشاورزی موثرند بنابراین در صورت صحت افزایش تولید
یک محصول، این افزایش نباید به حساب کیفیت فعلی آب کارون نوشته شود.
نتایج کلی این نوشتار می تواند در بندهای زیر خلاصه گردد.
* سد گتوند با داشتن همۀ مزایای یک سد چند منظوره که نباید نادیده گرفته شود از مشکل وجود سازند نمکی در مخزن رنج می برد.
* تجمع شوری در مخزن سد در چهار سال گذشته روندی افزایشی نشان می دهد و مسئله آن باید جدی گرفته شود.
* هر چند سعی مدیران سد بر این بوده که با مدیریت آب خروجی از مخزن سد،
شوری آب مخزن بر پایین دست اثر نگذارد امّا اطلاعات موجود نشان از افزایش
چشمگیر EC آب خروجی از سد نسبت به گذشته دارد.
* منابع عمده افزایش
EC رودخانه کارون در مقطع اهواز می توانند سد گتوند و پساب های ورودی به
رودخانه بر شمرده شوند. بنابراین به موازات علاج بخشی شوری مخزن سد گتوند
باید مسئله پساب های ورودی به رودخانه کارون جدی گرفته شده و از ورود آنها
به رودخانه جلوگیری شود.
* سد گتوند یک سرمایه ملی است. سعی
کارشناسان و مسئولین باید بر این باشد که با راهکارهایی علمی ضمن حفظ این
سرمایه ملی مشکل شوری آن نیز مرتفع گردد.
منبع: خبرگزاری تابناک
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۴