انجمن سیستم های سطوح آبگیر باران ایران- اخبار جراید و خبرگزاری‌ها
سالانه معادل 384 برابر دریاچه چیتگر بیابان می‌سازیم!

حذف تصاویر و رنگ‌ها
نتیجه خشکسالی و برداشت بیش از اندازه از آب های زیر زمینی چیست؟ شاید برشمردن نتیجه های کوتاه مدت این اتفاق برای بسیاری از ما ساده باشد؛ اما در بلند مدت چه؟

به گزارش «تابناک»، هرچه خشکسالی در کشورمان می‌تازد و بحران کمبود آب محسوس‌تر از همیشه خودنمایی می‌کند، آمار و ارقامی در ارتباط با این موضوع منتشر می‌شود که ترسناک هستند؛ آنقدر که از سکوت مسئولان درباره این خطر بزرگی که به کمینمان نشسته، عصبانی شویم!

در تازه‌ترین اخبار از این دست، پرویز گرشاسبی، معاون سازمان جنگل ها در حاشیه ارائه آمار و ارقام درباره حجم بیابان زدایی در کشور، به مهر گفت: بی‌توجهی به مدیریت جامع حوزه های آبخیز، مهمترین علت بیابانی شدن اراضی کشور در سال‌های اخیر است، به طوری که هم‌اکنون میزان بیابان زدایی و بیابان زایی در کشور سالانه با هم برابر شده است.

وی افزود: سالانه حدود ۵۰ هزار هکتار در کشور بیابان زایی رخ می دهد که علت عمده آن برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی و استفاده بیش از حد از خاک است. از ۱۶۴ میلیون هکتار مساحت کشور، ۳۲ میلیون هکتار آن در محدوده بیابانی قرار دارد که از این میزان حدود ۷ میلیون هکتار آن کانون بحرانی هستند. منظور از کانون بحرانی این است که در کنار یک اکوسیستم بیابانی، جاده ها، صنایع و فرودگاه ها استقرار یابند که موجب افزایش حمل ماسه های بادی می‌شوند.

معاون سازمان جنگل ها و مراتع با بیان اینکه طی ۵۰ سال گذشته، حدود ۲.۵ میلیون هکتار بیابان زدایی در کشور انجام شده است گفت: بر اساس برنامه پنج ساله پنجم باید سالانه ۵۰۰ هزار هکتار از کانون های تولید ریزگرد در کشور توسط سازمان جنگل ها و با همکاری دیگر دستگاه ها از جمله وزارت نفت مهار شود، تصریح کرد: متأسفانه به دلیل کمبود بودجه، درصد بسیار کمی از این میزان سالانه بیابان زدایی می شود، به طوری که در ۵۰ سال اخیر از ۷.۵ میلیون هکتار کانون های بحرانی بیابانی، تنها یک سوم آن یعنی حدود ۲.۵ میلیون هکتار احیا شده است.

به گفته وی، برای اینکه سالانه بتوان ۵۰۰ هزار هکتار کانون ریزگرد در کشور را بیابان زدایی کرد به اعتباری حدود ۲.۵ میلیارد تومان در سال نیاز است که تاکنون این اعتبار هرگز تأمین نشده است.

اما 50 هزار هکتار بیابان زایی در کشور یعنی چه؟ به نظر تا درک درستی از این مساحت نداشته باشیم، نخواهیم توانست عمق فاجعه را حس کنیم. به این منظور چند مبنای قیاس در اختیارتان می‌گذاریم تا راحت تر متوجه اوضع شوید؛ 50 هزار هکتار یعنی:

حدود دو سوم وسعت پایتخت کشورمان (با وسعت 73 هزار هکتار)،

1.6 برابر کلانشهر اصفهان (با وسعت 30 هزار هکتار)،

بیش از 7 برابر مساحت یزد (با وسعت 7 هزار هکتار) شهری تاریخی که بنای آن در کویر از مفاخر بزرگ ایرانیان در طول زمان های طولانی است،

200 برابر مجموعه تفریحی چیتگر (با دریاچه‌ای به وسعت 130 هکتار و بوستانی به وسعت 120 هکتار)،

یک سوم دشت حاصلخیز مغان در شمال غرب کشورمان که از پنج شهر بیله سوار، پارس‌آباد، جعفرآباد، گرمی و اصلاندوز تشکیل شده است.

بیش از 3 برابر مساحت کرج (با مساحت 16 هزار هکتار)،

حدود یک هشتم مساحت زیر کاشت پسته در کشور (حدود 420 هزارهکتار در 21 استان کشور) با این همه دبدبه و کبکبه کشورمان درباره این محصول،

و یک دوازدهم مساحت زیر کاشت برنج در کشور (630 هزار هکتار در کشور).

یادمان نرود که همه این اعداد و ارقام ترسناک تنها به میزان بیابان‌زایی در یک سال در کشورمان اشاره دارند، نه نتیجه بی‌توجهی‌های ما در ‌چند سال، چند دهه یا بیشتر.

اکنون اگر به این مهم دقت کنیم که در برداشت آبهای زیرزمینی و روزمینی در سالهای اخیر رکورد زده‌ایم، نتیجه خواهیم گرفت که روند بیابان زایی را هم شدت داده‌ایم و احتمالا تبدیل 50 هزار هکتار در سال به بیابان، عددی است که در سال‌های بعد معتبر نخواهد بود!

منبع: خبرگزاری تابناک
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۴
نشانی مطلب در وبگاه انجمن سیستم های سطوح آبگیر باران ایران:
http://ircsa.ir/find-1.66.317.fa.html
برگشت به اصل مطلب