علت وضعیت
فعلی بحران منابع آب در کشور چیست؟
به طور کلی می توان وضعیت فعلی
بحران منابع آب در کشور را متاثر از 4 دسته علل زیر دانست:
1- خطای استراتژیک:
در
شرح وظایف وزارت نیرو برای بخش آب، حفظ پایداری کمی وکیفی منابع آب به صورت الزام
آور مورد توجه جدی قرار نگرفته است.
2- خطای سیاستگذاری:
تحت مدیریت ضعیف و ناقص، منابع طبیعی مشترک غارت
خواهد شد. در واقع این بلا را، مردمی که با یکدیگر در
برداشت هرچه بیشتر از منابع رقابت میکنند بر سر خویش میآورند.
در ایران تا چندی پیش متأسفانه، مفهوم مشارکت صرفاً
در بعد مشارکت مالی (ناچیز) در مرحله ساخت تفسیر شده بود. در صورتیکه منظور اصلی
«مشارکت در بهرهبرداری» بوده است. اکنون، ایجاد تشکل های آببران در دستور کار
قرار دارد اما در افق چشم اندازی مشاهده نمی شود.
بدیهی است که تضمین پایداری منابع چاره ای به جز
مشارکت دادن به رهبران در مدیریت ندارد.
اما، این کار با برنامهای مدون به انجام میرسد و البته زمانبر است. راهاندازی
انجمنهای آببران، اولین گام در این مسیر است؛ که سپس با رشد دادن تدریجی به ثمر
خواهد نشست. پشتیبانی مستمر از مشارکتجویان با «آموزش» و «قوانین حمایتی» تا
رسیدن به بلوغ کامل ضروری است. ساختار مشارکت باید از «انجمن آببران» در هر نقطه
برداشت، تا «اتحادیه آببران» برای هر بخش/ منطقه، و نهایتاً تا «فدارسیون آببران»
در هر حوضه آبریز (که مدیریت منابع آب حوضه را بر عهده خواهد داشت) رشد یابد. به
موازات، باید تجربه دخالت و مشارکت مردم از «حضور بدون حق رأی در جلسات» تا «در
اختیار گرفتن کامل مدیریت» شکل داده شود. هدف از این رشد تدریجی علاوه بر «توانمندسازی»
تشکل های مردمی، ایجاد «تجربه کافی» قبل از سپردن کامل کار به آنان است. مسلماً،
حضور دولت همواره در نقش ناظر و کنترلکننده ادامه خواهد داشت.
3- خطای قانونی:
ضعف در برخی از روشهای موجود قانونی موجب بروز
مشکلات شدهاند. به عنوان مثال دو مورد اینجا بیان می شود.
صدور
پروانه حجمی:
در قوانین صدور پروانه باید به جای تعیین حجم آب،
سهم یا درصد از آب تجدیدپذیر در نظر گرفته میشد. پروانههای برداشت آب، در واقع
برگههای سهام از آب تجدیدپذیر حوضه آبریز هستند. اما، چون آب تجدیدپذیر در هر سال مقداری
ثابت نیست. بنابراین، منطقی خواهد بود که هر
ساله بر اساس میزان بارش و تجدیدپذیری
منابع آب در آن سال و درصد ذکر شده در پروانه، حجم معینی آب تخصیص داده می شد. در این حالت، تعادل
منابع آب حتی در خشکسالیها رعایت میگشت؛ و بعلاوه، صادر کنندگان پروانه ها
مجبور می بودند تا مجموع پروانه های صادره را در سقف 100 درصد متوقف نمایند. در
نتیجه، هرگز تجاوز از منابع موجود بوقوع نمیپیوست.
صدور
پروانه برای مصارف خاص با وجود ممنوعه بودن آبخوان: سالهاست که با وجود ممنوعه بودن آبخوان ها صدور
پروانه برداشت برای مصارف غیر کشاورزی ادامه دارد. به عنوان مثال هنوز هم، علیرغم
بحرانی و ممنوعه بودن آبخوان مشهد و افت مستمر سطح آب، برای آب شرب مشهد، مجوز چاه
جدید داده میشود. وقتی آب نیست، این رفتار چگونه قابل توجیه است؟ مگر نمی شود
از چاه های موجود خریداری نمود!
4- عدم
وجود برنامه استراتژیک و نقشه راه در نگاه
بلند مدت برای هر حوضه آبریز
برنامه های
تعجیلی:
گرچه انجام موارد پیش گفته ضروری بوده و
حداقل اقداماتی است که باید به انجام رسد، اما شیب منفی کمّی و کیفی منابع آب، تند
و تغییرات سریع هستند. بنابراین، روش مطلوب آن است که هم بنیادی باشد و هم سریع.
متأسفانه، تجارب کشورهای دیگر نمیتواند در این حوضه مستقیماً به کار گرفته شوند و
نیازمند بومیسازی هستند. پیشنهاد میشود کارگروهی برای نجات آب (مرکب از مطلعین
و متخصصین) تشکیل و سریعاً نسبت به ارائه راهکارهای تعجیلی اقدام ورزند. سپس، این
راهکارها بصورت پایلوت به اجرا در آیند.
جای درنگ نیست!
-------------------------------------------------------
KHorasan Razavi Water Night Session
Ferdowsi University of Mashhad
-------------------------------------------------------